نتایج جستجو برای عبارت :

بهار ما گذشته انگار.

باسمه تعالىآیا میدانید براى هر چیزى بهاریست؟بهار طبیعت > نوروزبهار بلاد و اهل زمین > بعثت پیامبر صبهار دلها > قرآن کریمبهار قرآن > ماه رمضانبهار آفریدگان > المهدى (عج)بهار مؤمن > زمستانبهار اولیاء > شب زنده دارى در اطاعت خدا
بهار که بیاید همه ی گل ها لبخند میزنند
بهار که بیاید خاک نفسی تازه میکند
بهار که بیاید بغض های آسمان می ترکد
بهار که بیاید...
اما
تو بیا تو بیا که با آمدنت بهار راهم باخود خواهی آورد
زمستان هم بهار می شود
درختان زنده می شوند
دیگر زمستان فصل نرگس نیست
نرگس هم در بهار گل میدهد...
.
.
کدامین گناه مرا از دیدن بهار روی تو محروم کرده ست!!؟
کدامین گناه...
.
.
خواستم بنویسم  الان که بهار شده، حال دل خودت را خوب کن بی‌خیالِ خیلی‌ها،  خواستم بنویسم حواست باشه  بهار مثل پاییز نیست که به ظاهر یک فصل ِ اما انگار که یه سالِ ، بلکه بهار واقعا یه فصلِ،بهار خیلی زود تمام می‌شه، تا می‌تونی نفس بکش در هوای بهار  حتی با وجود این روزهای خود قرنطینگیدلگیر خوبی‌های بی‌جوابت هم نباش ،تو بخاطر دل خودت مهربان باش ، تو وقتی خوب باشی روزی آدمها دلتنگ خوب بودنت میشن و فراموشت نمیکنن ،مطمئن باش ،خوبی فراموش نم
بهار هم آمد و آب از آب هم تکان نخورد با نبودن ما در کوی و برزن. شکوفه ها به گل نشستند و آسمان آبی با ابرهای پنبه ای اش از پشت پنجره اتاق هایمان به ما چشمک زد.بهار آمد و ما روی عزیزانمان را نبوییدیم و نبوسیدیم.این بهار ما را این گونه می خواست.دوماه از در خانه نشستن هایمان گذشته است.حیف است روزهای بهشتی فروردین و اردیبهشت را حظ نبریم اما این بهار ما را این گونه میخواست‌.روز سیزدهم فروردین، برخلاف تمامی این سالها، طبیعت، در نبود تک تک ما نفس کشید
صبح،یک جور خوبی هوا خوب بود.
از طلوع آفتاب گذشته بود اما،گنجشک ها درست شبیه به دقیقه های پیش از طلوع آفتاب،غوغا می کردند و در هیاهو بودند.
آسمان،ابری-آفتابی بود و تا ابرها کنار می رفتند،آسمان تمامیتِ آبی خود را به نمایش می گذاشت.از آن آبی های پررنگ و پاک.
حس می کردی،انگار بهار فقط دو کوچه با خانه تان فاصله دارد.
حالا ساعت حوالی 15 است و دارد برف می بارد ... 
امسال دست کم اسم بهار را به گوشم رسید از صدای تو. بوی بهار اما، رسمش، سبزی و زندگی بخشی اش، هزار سال دیگر هم سهم من نیست. من نه به نام این بهار، به نام دلی که یک شیشه از عطر تو را گوشه اش نگه داشته_امن_ از تو ممنونم. 
باشد که بهار تمام قد برای تو جلوه کند.
 
بهار یعنی امید هنوز میتازد...
بهار یعنی چشم انتظاری برای روزهایی که میدانی قرار است بهتر از این باشد...
اصلا بهار شکوفه های درخت زرد آلوی حیاطمان است که به خاطر خانه نشینی به چشممان نیامده...اما میدانیم هست...میدانیم قرار است ثمر بدهد...در روزهایی که روشن تر از امروزخواهد بود...
بهار مثل قند هم میخورد میان روزگاری که زبانت حتی از توصیفش تلخ میشود.‌‌‌..
با همه ترس ها...با همه تلخی ها اما میدانیم هیچ چیز نمیتواند جلوی آمدن بهار به خانه ها را ...حتی در
موضوع انشا : 
زیبایی های فصل بهار
 
مقدمه : 
به نام آفریننده زیبایی های بهار ، فصلی که چون فرا میرسد ایمان میاوریم به وجود بهشت برین ….
بهار فصل رویش سبزه‌ها و شکوفه‌هاست.بهار یادآور انتظار پائیز است.بهار نتیجه رنج زمستان است.بهار مقدمه محصول تابستان است.بهار را همه دوست دارند، چون کوه و دشت را ردای سبزی بر تن می‌کند.بهار شاخه‌های عریان درخت را می‌پوشاند.بهار نوعی معاد است، حیات دوباره، پایان مرگ، حشر بعد از مرگ و…بهار آغاز تحول است در طب
دیشب از استرس و البته ذوق درست حسابی خوابم نبرد همش استرس داشتم که خواب بمونم ساعت ۵ بالاخره بیدار شدم و دوش گرفتم و با طمأنینه شروع کردم کارهام رو انجام دادن از خونه که اومدم بیرون بوی خاک بارون خورده مستم کرد روانیم کرد اصلا و رایحه بهار تا پیاز بویاییم نفوذ کرد. عجیب فصلیه بهار هوا سرده ولی سرماش هم انگار نوازشت می‌کنه بهار نازنین با عطر شکوفه های سفید و صورتیش اومده که بگه بعد از جماد و سرما نوبت حیات و عشقه و گرما امیدوارم بهار توی مناطق
او نمی داند ولی من عاشق بهار هستم ، برای بار بیست یکم گفته ام "من عاشقت هستم" آری میدانم هر دم و هر ساعت مرا میخوانی با تو هستم بهار ...
بهار من عشق را از تو میخواهم ، بهار  همه ی هست و نیستم تو هستی . بهار مرا بخوان  من هوای زمزمه تو را دارم
بهار جان تمام حرفم این است "من عشق را به نام تو آغاز کردم"
در هر کجای عشق که هستی آغاز کن !
چه شد؟ خاک از خواب بیدار شدبه خود گفت: انگار من زنده ام!دوباره شکفته است گل از گلمببین بوی گل می دهد خنده ام!نوشتند چون حرف ناگفته ایگل لاله را بر لب جویبارچه شد؟ باز انگار آتش گرفتهمه گل به گل دامن سبزه زارچنین گفت در گوش گل، غنچه ای:نسیمی مرا قلقلک می دهدزمین زیر پایم نفس می کشدهوا بوی باد خنک می دهدصدای نفس های نرم نسیمبه بازیگری گفت: اینک منم!که با دست های نوازشگرمگلی بر سر شاخه ها می زنم!از این سوره ی سبز و آیات سرخکتاب زمین پر علامت شدهزمی
دوباره در فضای جدیدی هستم که شبیه گذشته است. این یعنی در دل یک‌ داستان قدیمی گم شده‌ام و خیالم آن بود که فصل، فصل جدیدی است. غافل از آنکه از دل هر بهار یک تابستان و در دل او پاییز و در دل دل او زمستان و از دل زمستان نه أن بهار، که بهاری نو سر میزند و تابستانی دیگر می‌زاید. اما برای ما پاییز یکی و‌ زمستان یکی و بهار همان بهار همیشگی است. جوانه‌ها از قبل از فرونشستن یخ و برف نطفه‌هایشان بسته شده و پیش از خودنمایی بهارانه باید  که سرما را تاب بیا
سلام خدمت اسفادیهای عزیز
در ایام کهن اسفاد قدیم همچنان روزهایی چون بهار امسال بهار98  سالهایی بر پیکر خود بهارستان را تجربه می کرد که در نگاشت هایی دوستان  عشق و خاطرات کهن را به قلم در آوردند 
نگارش شاهرود قدیم که مراتب تکمیلی در پیشینه ی همین سایت موجود است به تالیف در امده همچنان قدیم مثل امسال به دیدن رود می رفتیم و واقعا تماشایی بود که صدای شار تا دوردست ها می امد
فصل بهار چند سالی ، قبل از سال 76 در اسفاد  همچنان زیبایی و شور  شوق را بر خل
بهار چت
 
سایت تفریحی باران
سایت جدید چت روم با نام بهار چت افتتاح شد .
از مزیت های چت روم بهار وجود اتاق های ویژه هر شهر است که بنا بر محل زندگی خودتان وارد اتاق شده و دوستان جدید پیدا کنید .
با ارتقا روز افزون این چت روم امکان وجود اتاق های شهرستان ها نیز ممکن بوده و به زودی گذاشته میشوند .
برای عضویت و ورود به بهار چت اصلی روی تصویر زیر کلیک کنید
 
بهارچت
 
سایت بهار چت اکنون با فعالیت روز افزون خود جز برترین چت روم فارسی بوده و پذیرای کاربران ا
 مدتها از اسارت ما پشت این در ، پنجره‌ها میگذرد و هنوز این بیماری منحوس قصد رفتن ندارد کجای عالمی خدای
من که این کمترین مخلوق تو  روحم را در میان دیوارها به تسخیر کشیده است صدایم را می‌شنوی کاری بکن قبل
آنکه میان دیوارها دلم له شود و امیدم بمیرد خسته ام دلم آن آزادی‌های دیروز را می‌خواهد بهار آمد و من او را به
آغوش نگرفتم درختان شکوفه دادند و من عطرشان را نفهمیدم ، تن بیابان پر سوسن شد و من بر تنش، خدایا
دلم  مثل گذشته‌ها بهار را مثل گذشته
من سال ها افسرده بودم و افسردگی فصلی هم آن را تشدید می کرد، بی آنکه خودم زیاد به آن واقف باشم.
بعدها متوجه شدم کوتاه تر شدن روزها در پاییز و زمستان و تاریکی چه اثر بدی روی روانم داشته. طوری که بعد از وقوف به این مسئله از پاییز و زمستان متنفر شدم.
تا قبل از آنکه بدانم و خوداگاهی داشته باشم، همان حس رمانتیک را نسبت به پاییز داشتم که دیگران دارند. از رفتن زیر باران و قدم زدن خوشم می آمد، یا شاید فکر می کردم باعث التیام زخم های درونم هست، که نبود.
ام
از نیمه بهمن با سرسبز شدن منطقه و معتدل شدن هوا حس و حال بهار رو داشتم و امروز نیمه ی فروردین ۹۹ گرمی هوا حس تابستونه رو زنده کرد.
بهار منطقه ما دو ماه بود که یک ماه و نیمش تو زمستون بود و ۱۵ روزش تو بهار .
از الان تا ۱۵ مهر هم تابستون هست یعنی ۶ ماه.
البته پارسال به خاطر بارش های بهاره اوضاع متفاوت بود باید دید امسال هم بارش داریم و بهار ادامه خواهد داشت یا نه
بهار،برای دیگربار،بر شاخسار جوان درخت ها خواهد شکفت،و امید،از پنجره های بازِ رو به بهار،به خانه هامان سر خواهد کشید.آنگاه طبیعت،با شُکوهِ هرچه تمام،به هم آوازی با چلچله ها برخواهد خاست و خورشید،صمیمی تر از پیش،بر سردیِ کم رمقِ آخرین روزهای سال خواهد تابید.آن سوی تمام زمستان ها هنوز،بهار پشت در است...
بهار فصل خوبی نیس!
چون آدما به بهونه ی هوای خوب میان تو جنگل و مزاحم خواب من میشن
عایا به نظر شما هوای زمستون و بهار و پاییز و تابستون فرق میکنه؟
به نظر من که تو همه شون میچسبه برای در کردن خستگی های فصل قبلی فقط بخوابی و استراحت کنی!
گیسو از دوستان مهد بهار است‌. از دسته ی دخترهای لوس و نازنازی‌. بهار را که از مهد تحویل گرفتم شاکی بود که گیسو با او قهر کرده. می گفت یه روز باهام دوسته و یه روز باهام دوست نیست. از بهار پرسیدم به نظرت چرا گیسو اینجوری میکنه؟ گفت: حالش خوب نیست
+ اعتراف میکنم تو سن بهار بودم حتی نمیتونستم گیسو رو تلفظ کنم
انشا در مورد نسیم بهاری متن در مورد فصل بهار انشا در مورد بهار کلاس ششم جملات زیبا در مورد بهار انشا درباره بهار با رعایت مراحل نوشتن توصیف شکوفه های بهاری انشا درمورد بهار مقدمه بدنه نتیجه متن عادی درمورد بهار
انشا در ادامه مطلب
ادامه مطلب
به اینجا که می‌رسم یادم میاد که از بهار خوشم نمیاد. 
حساسیت فصلی، امتحانا، امتحانا، امتحانا، و حشرات!
همه جا پر از حشره می‌شه، امسال هم که پروانه‌ها و ملخا حمله کردن و واقعا دارم عقلم رو از دست می‌دم به خاطرشون. 
دیروزتو حیاط مدرسه نمی‌تونستیم راه بریم، انگار مین‌گذاری شده بود. از دست این ملخ می‌پریدی اون ور و یه ملخ دیگه می‌پرید روت. اعصابم بهم ریخته بود فقط داشتم جیغ می‌زدم!
از اون ور من همیشه تو بهار تقریبا حساسیت دارم. با عطسه مشکلی ن
به گزارش مشرق، مطابق آمار وزارت راه و
شهرسازی در فروردین امسال متوسط قیمت هر مترمربع واحدهای مسکونی در مناطق
۲۲ گانه تهران ۱۱ میلیون و ۴۱۱ هزار تومان بوده که در ماه بعد یعنی
اردیبهشت ماه به ۱۲ میلیون و ۷۱۲ هزار تومان افزایش یافته است. در خردادماه
۹۸ نیز متوسط قیمت هر مترمربع واحد مسکونی با رشد ۵.۶ درصدی نسبت به دومین
ماه بهار امسال به ۱۳ میلیون و ۴۲۵ هزار تومان افزایش یافت.
در مجموع طی سه ماه بهار ۹۸ متوسط قیمت مسکن ۱۲ میلیون و ۵۱۶ هزار توم
در غروبی زیبا از واپسین روزهای یک بهار پرماجرا می نویسم ...
در لحظات نزدیک اذان ....
در لحظات مشهور ب لحظات استجابت دعا ....
خداوندا مگذار بر دلم هیچگاه قفل قساوت بماند ... 
مگذار هیچ خاطری را ب خاطر حرفم آزرده کنم ...
بارها رایحه دلنشین نسیم های بهاری ب مشامم خورد
 اما ....
 بهارت نمیدانم از من راضیست یا نه ... 
دل من در بهارت شاد بود ...
با بهارت خداحافظی نمی کنم
 چون دلتنگی من چند برابر می شود ...
بوی بهار ... بوی بهترین ها بود ...
 بوی یک دنیا لطافت ... بوی یک
آهسته آهسته صدای پای بهار را می شنویم . زمستان عزم رفتن دارد ؛ اگر مجالی دهی این دو صبا هم می گذرد . بهار با تمام هیاهو لباس دشت و سبزه به تن می کند . زیبا تر  از همیشه به زمین می نشیند . 
موسیقی سیال زمان ؛ هر لحظه به گوش می رسد . 
بهار من را ؛ تو را و همه کسانی که با عشق نفس می کشند را صدا می زند . کوش بسپار به آوای طبیعت ؛ بدون شک صداب بهار را می شنوی . 
نفس بکش  با عشق نفس بکش .بگذار زندگی درون ریه هایت به جریان اوفتد . انوقت به هر عاشقی که رسیدی , لبخن
پنجره اتاق خوابش را باز کرد و لبخند زد باد خنک بهار روی صورتش حس تازگی داشت .بهار روی تخت خوابیده و موهای بلندش روی صورت کمرنگش ریخته بود چه معصومانه لبخند میزد ،به بهار نگاه کرد  روزهای سختی را گذرانده بودند و حالا بهار نقطه اتصالش با دنیا بود ...یادش آمد وقتی فهمیدند بهار مبتلا به اوتیسم است آرش با عصبانیت آنها را ترک کرده بود.اوتیسم برایشان پایان روزهای خوش بود . روزهای اول بعد از رفتن آرش فکر میکرد دنیا زمستان شده اما خیلی زود فهمید که بای
به بهار که میرسیم
فارغ از عمو نوروز و مهمانی و آجیل و مسافرت
و جدا از این رسوم زیبا و زشت آدم ها
انگار رنگ آسمان عوض میشود
انگار زمین در این سیر شتابانش هر سال به یک جای خوش آب و هوا از این جهان میرسد و کمی توقف میکند تا ما فرزندانش از مرکب روزمرگی پیاده شویم و بهتر ببینیم این منظره زیبا را
اما افسوس که خسته راهیم و چرت زدن در بهاران خیلی میچسبد
اصلا جهان را چه میشود در این زمان بر این زمین
حتما یک خبری هست
این را میشود از نگاه غنچه ها و صدای پرند
گفتم بعدِ این همه تنش و فشار این سفر لازمه..حالمو خوب میکنه..خوب کرد واقعا ولی فقط 24ساعتی که با هم بودیم.
که دم ترمینال که خواستم ازشون جدا شم اشک حلقه زد تو چشمام..
24ساعت عالی بود همه چی...
و تو این سفر به خیلی چیزها پی بردم..اصلا انگار همش خواب بود.
اما بعد 24 ساعت دوباره یادم افتاد که حال مامان خوب نیست
دوباره یادم افتاد همه چیز هایی که حالمو بد میکنن..
دوباره یادم افتاد که زمستونه...
دربی امروز بود اما نگاه نکردم و مهم نبود..
امشب گفت :من بهتون دروغ
برایت آرزو دارم،هر برگی از این تقویمحَوِّل حالِنا باشد برای ِ اَحسن الحالت...——-سال جدید بهار واقعی را در دلهایمان خواهیم داشت , به دور از قیل و قال و عادت های هر سال این بهار به اجباردور شدیم امّا نزدیک ترمنع شدیم امّا دلبسته تربهار واقعی همین امسال استدر دلهایمانحال دلتون خوبعیدتون مبارک
تا امروز، یک هفته است که با این بیماری دست به گریبانم، هنوزم تبم قطع نشده گاهی هم لرز دارم، بدن درد و قلب و ریه، تنگی نفس و سرفه، خلاصه اینکه عوض بهتر شدن وضعیتم رو به وخامته، درگیری ریه هام داره بیشتر میشه، دیشب یکی از دوستانم که پرستار هستن یه قرصی به نام ناپروکسن رو بهم معرفی کردن گشتم تو خونه داشتم عوارضشو خوندم نوشته بود برای کسانی که نارسایی کلیه دارند توصیه نمیشه، اما درد مفاصل و ریه ام اونقدر زیاد بود یه قرص ناپروکسن ژله ای دویست دیشب
 
بهار را خوش است شکوفه ارغوان را خوش است  به یاد یار در ان شکوه سرخوشت دل دیار دردمند که کودکی گره به پای رنج خود ز رنگ رخ پریده شور کودکان کار را نشسته پیر مادری ز بهر لقمه نان خود  ز ان  سکوت دختران لال و لب دل شکسته را چگونه وا شود  به من بگو ...      شکوفه ،  ارغوان      در این جهان دردمند   چگونه خوش کنم  
   بهار را خوش است     شکوفه ارغوان را خوش است      خالقی (عرفان)
 
 
بهار و امیرعباس با تفاوت سنی ۸ سال مدام با هم در حال جنگ و قلدری هستند و هیچ کدامشان از مواضعشان کوتاه نمی آیند. علاوه بر این داد من و پدرشان را هم در آورده اند. وقتی دخالت من و پدرشان وسط می آید چنان پشت هم و حامی هم میشوند که انگار نه انگار دعوا و کشمکشی بین آنها بوده است. به مهربان همسر میگویم این دو تا آمریکا و اسراییل اند و من و تو ایران و فلسطین که مورد ظلم این دو نفریم
 از آن موقع به این می اندیشم  ایران منم یا فلسطین؟
علت خواب آلودگی در فصل بهار ، عموما افراد در فصل بهار دچار خواب آلودگی و رخوت می شوند و در طول روز مدام خمیازه می کشند و از بیحالی و کسالت شکایت دارند.حال در این مقاله می خواهیم به بررسی علل خواب آلودگی و راههای مقابله با آن بپردازیم. با ما همراه باشید.
ادامه مطلب
#برای_ابد
دیروز
روز خوشی بود
از شکوفه ها، 
ترانه بر می خواست
نسیم مدام می وزید
و بالای صخره ها،
باران، نم نم در گوش ردیفی از نرگس های نو رس آواز می خواند...
با آخرین روزهای سرد،
خبر دیدار،
بر قلب های خسته ما،
پیام های عاشقانه بهار را،
صدای رودخانه  می آورد!
دیروز،
روز خوشی بود
از شکوفه ها، 
ترانه بر می خواست
نسیم مدام می وزید
من بی خیال حرف های سرد مردمان بیهوده،
انگار گل سکوت را می توانستم بچینم از دامن کوه!
مثل یک اتفاق ساده 
کاش می شد درون قلب
چقدر خوبه که آدم دست آویزی به گذشته باشه. انگار گذشته هویت تو رو جمع میکنه تو یه ظرفی که وقتی میری سراغش درشو باز میکنه و تنها چیزی که میبینی احساس امنیته. امنیت اینکه خود خودتو پیدا کردی. حتی تو دردهای گذشته هم آرامش و تکسین نهفته س. چون عمیقا برا توئه. نه برا هیچکس دیگه و نه از هیچکس دیگه. از خودت و برای خودت.
چندین سال بود که حال و هوای دم عید دیگه حال و هوای قدیم ها نبود. بوی خوش عید و بهار مثل عیدهای سال‌های بچه‌گی به مشام نمیرسید. البته که بهارها با هم چندان فرقی ندارن و وضعیت زندگی آدم هست که به فصل ها و روزها بوی خاصی میبخشه. اما امسال انگار یه تلنگر شده برایمان که از هر چیزی که وجود داره و هر موقعیتی که هست استفاده‌ی کامل ببریم. به شخصه چندین بار با خودم تکرار کردم که ای کاش وضعیت مثل سال‌های قبل بود اما این بحران جدی که برای بغل کردن بچه ی دو
دقیق که فکر میکنم میبینم بعد از تموم شدن مدرسه بود که آرزو کردم یه روزی برسه بهار رو مجبور نباشم درس بخونم و استرس امتحان و آزمون و ساختن سرنوشت رو بکشم! حالا اون بهار رسیده و من نه کنکوری دارم نه امتحان دانشگاه و مدرسه ای هوا هم خیلی خوبه فقط پول نیست گورمو از این شهر و خونه گم کنم برم سفر برم سی دل خودم برم دور شم از آدم های این خونه و این شهر. حالا درسته استرس امتحان و درس نیست استرس و فشار بیکاری که هست. با این وجود بهار 98 و آزادیم از زندان زیس
هفت روز از پاییز گذشته بود که بهار زندگی من شروع شد. نمیدونم برگ ریزان پاییز بود که بهار زندگی من رو تحت تأثیر قرار داده بود یا نه؟ اما چیزی که از بهار زندگیم بیاد میارم، مثل پاییز دلگیره. روزای اول زندگیمو طبیعتاً خودم یادم نمیاد؛ ولی چیزی که برام تعریف کردن اینه که اعضای خانواده و فامیل‌هامون منو دوست داشتن. وقتی توی گهواره بودم نوار کاست قرآن برام میذاشتن و صدای قرائت قرآن بخشی از روز من رو پر میکرده. این قرآن شنیدن ها به اون منجر شد که از
امروز صبح که توت‌های صورتی شده‌ی روی درخت را دیدم با خود گفتم "نه مثل اینکه واقعنی بهار اومده" ، بعد که نسیمی خنک لای موهایم پیچید و قطرات باران بهاری روی صورتم نشست فهمیدم که بله، گویا واقعا بهار از راه رسیده است، با تمام خدم و حشمش، با شکوفه‌های شاه‌توت و بوی بهار نارنجش ، برگ‌های سبز درخت و جیک جیک گنجشک، آفتاب ملایم و شربت خنک و آواز چلچله‌هایی که خبر از ناخوشی اهل زمین ندارند!
امروز صبح، که چند روزی از تاجگذاری رسمی بهار می‌گذرد، انگ
وزن شعر:
"مَفعولُ مَفاعیلُ فَعولُن، مَفعولُ فَعولُن"
خورشید، نهان گشته ز انظار، انگار نه انگار
ماییم همان قوم گرفتار، انگار نه انگار
مستانه به دنبال گناهیم، در ظلمت چاهیم
او مانده ولی منتظر یار، انگار نه انگار
جز جرم و خطا هیچ نداریم، شرمنده ی یاریم
خون شد دل زهرایی دلدار، انگار نه انگار
در نافله اش فکر احباست، آن قدر که آقاست
انگار نبودیم خطاکار، انگار نه انگار
گفتیم عزدار بتولیم، با آل رسولیم
گفتند خوش آمد به گنهکار، انگار نه انگار
شب ها
 
آمارهای پروازی که از خرداد ماه امسال توسط سازمان هواپیمایی کشوری منتشر شد حکایت از کاهش میزان سفرهای داخلی در آخرین ماه بهار داشت.در بهار امسال مجموعاً ۱۵ هزار و ۲۷۰ سورتی پرواز داخلی انجام شده که نسبت به بهار سال گذشته (۹۷) که در مجموع ۱۶ هزار و ۶۷۵ سورتی پرواز انجام شده بود، ۸.۴ درصد کاهش تعداد پروازها را شاهد هستیم.
 
 
معاون بین الملل سازمان هواپیمایی کشوری گفت:در شرایط فعلی که پیک سفرهای تابستانی است بطور میانگین عرضه از تقاضا بیشتر اس
بازم خدا بهار داد: طبیعت و نوروز از نگاه دین با زبان شیرین شعر.
 
بازم خدا بهار داد : سید محمد مهاجرانی، نشر جمال
معرفی:
نعمت زیبا و سرسبز پروردگار همان که همیشه صدای پایش شنیدنی، شکفتنش دیدنی و عطرش بوییدنی است، همان که همیشه با شادی به استقبالش می‌رویم و رسیدنش را جشن میگیریم.چه نعمت ارزشمند و نازنینیهمه چیز آن زیبا و پر از خیر و برکت استو زیبایی اش نشانه زیبایی خداستو پیامش این است: طبیعت پر از بهار شد، دل هایتان را هم سرشار از بهار کنید.بها
 
 
پاییز که باشی می دانی ...
زیر پای عابران ، کوچه بی قرار بهار نشسته !
آخر قصّه پاییز همیشه بهار است !
حتی اگر از زمستانی سخت بگذرد !
پاییز که باشی ، به تقویمت بهار بر می گردد !
 
 
 
شاعر : مژده لواسانی ( کتاب خونِ انار گردن پاییز است )
 
بهار می آید تا تن هیچ درختی عریان نماند و لبِ هیچ طاقچه ای گرد وغبار نباشد،
بهار می آید تا بهانه ای باشد برای کوبیدن در خانه ای که صاحبش چند سال و اندیست چشم به انتظار است که عطری آشنا آمیخته با بوی بهار نارنج های حیاط مشامش را پر کند...
بهار می آید تا با زبان بی زبانی بگوید، روزهای سرد و بی رحمی که از تو پوست ها کنده اند، پوست می اندازند و از پس تمام آن روزها ایامی می آید که به کام تو باشد و خورشید منحصرا برای گرمی دلِ تو بتابد...
آری، بهار بهاییست
تا همین چند وقت پیش مرتب برنامه‌ی هواشناسی گوشی را چک می‌کردم. برنامه را زیر و رو می‌کردم تا ببینم در هفته‌ی آینده چه روزی باران می‌بارد، کدام سرزمین دور برف و بوران خواهد داشت و شب‌های مهتابی در انتظار کدام جغرافیاست.
این روزها دیگر برنامه‌ی هواشناسی گوشی را باز نمی‌کنم. دل داده‌ام به آفتاب هر روزه و روزهایی که مرتب بلند و بلندتر می‌شوند. این روزها از گذر زمستان خوشحالم. پاییز و زمستان که تمام می‌شوند هرچه باران و غم است، هرچه برف و س
اینک بهار با همان لحن همیشگی
آوازخوان از کوچه ها گذر می کند
بوی گل و نسیم و درخت و شکوفه ها
اینک در این کوچه چه غوغایی می کند
بعد از تمام خستگی آن زمستان پیر
دود و غبار و غصه آن هم یک دل سیر
سرما و یخبندان آن قلبهای سرد
اینک بهار سر میرسد هرچند که دیر
هرچند بهار فصل شادی  و خوشی ست
اما این بهار  پر از دلمردگی ست
پر از مرگ و غم و گریه های سیر
پر از آرزوهای برباد رفتنی ست
باران که بود روزی رحمت پروردگار
اینک چو تیشه بزد بر ریشه های یار
ببرد و  بکند و
بهار آمد، بیا جانانة دل،
تکان این گرد غم از خانة دل.
غبار کینه را از دل بشوییم،
ز غم خالی شود پیمانة دل.
به غارت برده ای گنج دلم را،
چه می جویی از این ویرانة دل؟
به جان و دل پرستو را پرستیم،
بهار آید به هر کاشانة دل.
شکسته صد قفس مرغ هوسها،
بیاید پرزنان بر لانة دل.
زمین و آسمان دارد تمنّا،
بهار دل رسید، دردانة دل.
ز مویت شد دراز افسانة شب،
به مویت بافم این افسانة دل.
 
 
 
بگذار گنجشک‌های خُرد در آفتاب مه‌آلود بعد از ظهر زمستان       
  به تعبیر بهار بنشینندو گل‌های گلخانه در حرارت ولرم والر به پیشواز بهاری مصنوعی بشکفند.سلام بر آنان که در پنهان خویش   بهاری برای شکفتن دارند
و می‌دانند هیاهوی گنجشک‌های حقیر، ربطی با بهار ندارد  حتی کنایه‌وار!
بهار غنچه سبزی است که مثل لبخند باید بر لب انسان بشکفد
بشقاب‌های کوچک سبزه، تنها یک «سین» به سین‌های ناقص سفره می‌افزاید
بهار کی می‌تواند این همه بی‌
چی شد که بازم همون شد
تکرار گذشته انگار کسی اونو از قبل نوشته
چه سخت و تاریک 
بازم دنیایی که دوس نداریش 
عینک خوشبینیم انگار کار ساز نیست
شاید این اشتباه همیشگی با عثشه
بودن تصادفی 
اره شاید عدم انتخاب اختیاری اونا
بازم چشمامو میبندم رو بدیا
سعی در گذشت زمان خخخ
این میگذره اما به زور؟
کاش بشه یروز روزا اونطوری که میخواد بگذره
با ادمای انتخابی
 
وقتش رسیده، آماده‌اید؟
برداشتی از بیانات رهبر انقلاب درباره فصل متفاوت زندگی
«رجب، شعبان و رمضان بهار معنویّت است. شما هم، مظهر بهار انسانیّت هستید؛ چون در بهار عمر قرار دارید؛ از این بهار معنویّت هرچه می‌توانید استفاده کنید.»
۱۳۹۵/۲/۱- رهبر انقلاب
          
تنهایی سخته . گاهی میشه پنجه ای روی گلوت ...
اما سخت تر از اون اینه که یه آدم بی ربط توی زندگیت باشه !
روح وحشی
+پنجه را به نرمی از روی گلوم بر میدارم . جای دردش را کمی با دستام التیام میدم . 
این نیز بگذرد ...
++بهار گیلان فوق العاده است . انگار که توی باغ پرندگانم :)
دانلود آهنگ علی زند وکیلی بهار دلنشین | متن و بهترین کیفیت
آهنگ زیبا و بسیار شنیدنی علی زند وکیلی بنام بهار دلنشین همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128
Exclusive Song: Ali Zand Vakili – “Bahare Delneshin” With Text And Direct Links In jazzmusic.blog.ir
متن آهنگ علی زند وکیلی بهار دلنشین
───┤ ♩♬♫♪♭ ├───
تا بهار دل نشین آمد به سوی چمن♬♫♪ ای بهار آرزو بر سرم سایه فکن ♬♫♪چون نسیم نو بهار برآشیانم کن گذر♬♫♪ تا که گلباران شود کلبه ی ویران من ♬♫♪تا بهار زندگی آمد بیا آرام جان♬♫♪ ت
چه بهار دلگیری...اصلا بهار همیشه دلگیر بوده، نمیدونم چرا بقیه انقدر ذوق اومدنش رو دارن‌.چه ذوقی داره شروع یه سالِ دیگه بدونِ تو؟!
چقدر رنگ سبزِ این روزهای شهر تو چشم میزنه و حالمو بد میکنه‌.
راستی بهت گفته بودم فصل بهار اذیتم میکنه؟ بهار هیچوقت مالِ من نبوده، درست مثل تو.
اگه یه روز خواستی بیای، بهار نیا.... پاییز بیا، وقتی دارم پا به پای طبیعت برات میبارم بیا، وقتی امید مثل پرنده ها از دلم کوچ میکنه بیا، وقتی هوای دلم ابری و تیره است بیا‌.
بذا
دل گمراه من چه خواهد کرد با بهاری که میرسد از راه ؟ یا نیازی که رنگ میگیرد درتن شاخه های خشک و سیاه ؟ دل گمراه من چه خواهد کرد ؟ با نسیمی که میترواد از آن بوی عشق کبوتر وحشی نفس عطرهای سرگردان؟ لب من از ترانه میسوزد سینه ام عاشقانه میسوزد پوستم میشکافد از هیجان پیکرم از جوانه میسوزد هر زمان موج میزنم در خویش می روم میروم به جایی دور بوته گر گرفته خورشید سر راهم نشسته در تب نور من ز شرم شکوفه لبریزم یار من کیست ای بهار سپید ؟ گر نبوسد در این بهار
مربیان مهد بهار در این سه سال و اندی که بهار مهد کودکی شده است مرتب تغییر کرده اند. مدیر مهد بسیار جدی با کارکنانش برخورد میکند و کوچکترین کوتاهی از آنها ببیند اخراج میشوند. این مساله به ظاهر خوب است ولی اگر نیک بنگریم با مربیانی دورو مواجه میشویم که در حضور مدیر مهد تمام کارهایشان را به بهترین نحو انجام میدهند. نمونه اش همین امروز ظهر که موقع گرفتن بهار از مهد، مدیر در مهد حضور داشت. مربی بهار احوالپرسی گرمی کرد و بهار رو آورد و کاپشن اش را تن
بهار امسال شاهد پدیده ای شگفت انگیز بود که تکرار نداشت 
اینقدر که حضور پروانه ها در کشورمان بر زمین و زمان ریخته گویا امسال باید سال پروانه نام گذاری می شد
شاید این پدیده نوعی خوشایندی ایست و یا پیام اود نشاط و شادی  ایست
که جای بسی نشاط هم هست چرا که بهار امسال بی سابقه بوده و این خود برای همه نعمت بزرگی است   
وقتی پا به دشت و صحرا می گذاریم  صدای بلبلان و رقص پروانه ها حس و حالی شوق انگیز ؛ گذشته ی اندوه همان را می شورد  و غبار گذشته چندین سا
متن آهنگ سینا سرلک بنام بهار

تقویم من با تو پر از عطر بهاربا خنده ی تو سال من تحویل میشهآرامش دنیامو مدیون تو هستمخوشبختیه من با نگات تکمیل میشهبرفایه خونه با حضورت آب میشندخورشید و با عشقت به قلبم هدیه کردیپیش از تو سرما سهم ما از زندگی بودتو با دل بی اعتماد من چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای خنده هایه توتو با دلم بگو چه کردینگار نازنین من بهار دلنشین منتو با دلم بگو چه کردیتمام من فدای تو فدای
تو نو بهار منی
همیشه کنار منی
در اوج بی قراری من
تویی که قرار منی
 
صدای پای نسیم
مرا به خاطره برد
میان خاطره ها 
تو در خیال منی
 
در این مسیر خطیر
پر از شرارت و گیر
تو آمدی چون شمس
و دستگیر من
 
خبر نداشت به عشق
زلال می شود آب
در آن میس و جامی
که می دهد صنمی
 
تا همین چند وقت پیش مرتب برنامه‌ی هواشناسی گوشی را چک می‌کردم. برنامه را زیر و رو می‌کردم تا ببینم در هفته‌ی آینده چه روزی باران می‌بارد، کدام سرزمین دور برف و بوران خواهد داشت و شب‌های مهتابی در انتظار کدام جغرافیاست.
این روزها دیگر برنامه‌ی هواشناسی گوشی را باز نمی‌کنم. دل داده‌ام به آفتاب هر روزه و روزهایی که مرتب بلند و بلندتر می‌شوند. این روزها از گذر زمستان خوشحالم. پاییز و زمستان که تمام می‌شوند هرچه باران و غم است، هرچه برف و س
در اینستا پیج دارند و برای تبلیغات مهدشان هم که شده است کلی پستهای گول زنک نشر میدهند. چند روز پیش از طریق پیجشان متوجه شدم که برای بهار و برخی بچه هایی که متولد دی ماه هستند تولد گرفته اند و عکس دسته جمعی بچه ها را با کیکی خوش سیما و به ظاهر خوشمزه منتشر کرده اند. از بهار پرسیدم کیک هم خوردین؟ گفت نه! بردن طبقه ی بالا. به ما ندادن. موضوع را از مهد پرس و جو کردم.‌ گفتند اصلا آن کیک در عکس تزیینی است و کیک نیست. کیکی که بهار میگوید را مادر یکی از بچه
A letter to someone, anyone
سلام بهار کوچولوی عزیزم ،من بهار بیست سال بعدم میدونم از دیدن این نامه تعجب میکنی شاید حتی بترسی اما نه تعجب کن نه بترس.
میخوام بهت بگم همه ادمایی که بهت آسیب میزنن ،یه سری زخم دارن. اونا میخوان تو هم همون دردی رو بکشی که اونا میکشن ،البته از قصد نیست ها ...روش زندگیشون اینه...
میدونی باید چیکار کنی؟ 
بزارشون پشت سرت...
میدونی که دوستت دارم؟ 
خب اگه نمیدونی بدون خیلی دوستت دارم‌.
بهار بیست و چند سال بعد
همه چیز مثل یه کابوس میمونه . توی کمتر از یکماه اتفاق افتاده و انگار یکسال گذشته انقدر که انرژیمو گرفته . # آخرین شبِ بودنت بود و هوا بارونی و بهم نگفتی بیام . توی یکی از تماسا بهم گفتی خواهرگلم و آنا گفت من باید تا تهشو بخونم . دیگه زنگ زدنات زود به زود نیست و یکی دو بار یک هفته بینشون فاصله افتاد . هیچ کرمی نریختم که ری‌اکشنت رو ببینم و هیچ بحثی پیش نیومد که گاف دادنتو ببینم و حس میکنم بدست نیاورده از دستت دادم .
بسم الله 
نمی دانم کدام آدم چرکی بوده که رسم خانه تکانی را راه انداخته و ملت را گرفتار کرده . بعد از پنج ماه آمده ام خانه ( آن یک شبی که مادربزرگم فوت کرده بود را قبول ندارم چون آمدم فقط خوابیدم ) و باید بنشینم به خانه تمیز کردن :/
دلم برای خانه به معنای واقعی اش تنگ شده بود ، خانه ما در طالقان یک حالت مسافرتی دارد . همه چیز در حداقل است ، خالی است ، جان ندارد، روح خانه را ندارد انگار هر لحظه قرار است. جمع کنیم و برگردیم . 
اینجا حال و هوا بیشتر بهاری
این ماه عجیب دلم میگیره همیشه،شهر بین پارچه های مشکی حس و حال عزا میگیرهانگار یه نفر همین امروز ترکمون کردههمه رفت و آمد ها و فعالیت‌های روزانه رنگ غم میگیرن.انگار یه پودر سیاه ریخته میشه رو سر شهر که فعالیتش رو مثل موج روی دریا شناور و کند میکنه.یاد اون محرمی میفتم که تو برف میرفتیم دسته ها رو میدیدم...انگار خیلی ازون روزا گذشته،مامانم میگه مدرسه نمیرفتی اون موقع هنوز....................................................................................
امیدوارم این ماه بهانه ای
مثل روز اول مدرسه، پر از شور و شوق و هراس. مثل اولین روزهای پانزده سالگی پر از میل جذابیت. مثل اولین بار قدم گذاشتن در آب، پر نشانه های تازگی. مثل اولین روزهای مادری و لمس تکان هایش؛ پر از ترسی از جنس هیچ چیز؛ عشقی از جنس هیچ چیز و تمامیتی به وسعت دنیا. مثل بار اول حضور در چت روم و هیجان بالا و پایین رونده در دل. مثل بار اول لمس دست هایش دست هایت را. مثل اولین بار شنیدن صدایش. مثل یک شب دلتنگی و یاد آمدن بویش. مثل اولین بارِ نوشتنِ بی کمک، خواندنِ بی
بهار
واژه ای که به هستی بها می دهد
زمین تسلیم
اکنون آزاد است
خزانی سرخ را پیموده
تا به بهار سبز برسد
بهار
خلق تابلویی است با بی نهایت صفر
در جلوی فرجام عددها
راستی
فکرش را کرده ای؟
که هر روزت عید باشد؟
بهار
فرشته چراغ جادوست
هر روزی که عید باشد
رسیدن به آرزوهایت محفوظ است
بهار را باید خواند
باید نوشت
و باید تبریک گفت
 
بهارتان مبارک
 
میلاد خسروی نژاد
به نام او...
سفر طولانی بابل بالاخره فردا تموم میشه و میرم خونه!
امروز تولد یکی از دوستای هانیه بود و که کلا ۲۴ ساعت میشناسمش!
رفتیم پارک جنگلی میرزاکوچک خان با دوستاشون؛خوب بود ؛خوش گذشت.
یکم رقصیدیم تو جاده پرپیچ سربالایی طور پارک و بعد هم کیک و چایی خوردیم و یکم بازی کردیم.
با این ک خوش گذشته بهم ولی انگار یه چیزی کمه!یا انگار یه بی حوصلگی هست و یا خیلی چیز های دیگر!
در بی تفاوت بودنم موفق تر بودم یکم ^_^ خوشحالم.
بی خوابی شبانه باز هم داره میاد
چگونه باید این را بفهمانم درختی که آب را از او دریغ کرده ای , بعد از خشکیدن با دریایی آب هم سبز نخواهد شد محبت وقتی به گاهش دریغ شود , دل مردگی به بار خواهد آورد ... دیر شده و من خشکیده تر از آنم که با بهار دست هایت به زندگی باز گردم ... #الهام_ملک_محمدی
مقدمه:جهان و دنیا پر است از تضادها و ترادف ها که هر کدام با گسترش بیشتر مفاهیم آن دنیا بیشتر از سابق به روی ما باز خواهد شد و بهتر و بیشتر دنیای اطراف خود و زیبایی های جهان خود را می بینیم.
نته انشا: بهار مانند دیگر فصل ها آرام اما پرهیاهو می آید گاهی مانند نسیمی به آرامی و با ملایمت می وزد و گاهی مانند طوفانی پرهیاهو و پر سر و صدا بر پنجره ها می کوبد و نوید رسیدن خود را اطلاع می دهد. بهار مانند نقاشی خدا تصویری از زیبایی های خود را به نمایش می گذا
Ali Yasini
Engar Na Engar
#AliYasini
رد که میشی از اینورا تند میزنه قلبم
یجوری میخوامت که نمیخوام هیشکیو بعدا
همش لجبازی داری تو منو بد بازی دادی
 نمیدونی با اون چشات بد نازی داری
همش لجبازی داری تو منو بد بازی دادی
 نمیدونی با اون چشات بد نازی داری
از دست این اداهات وای ای وای 
میبینی منو ولی خب انگار نه انگار
از دست این اداهات وای ای وای 
میبینی منو ولی خب انگار نه انگار
اینجوری که توعزیزی واسه دلم هیچکسی نبوده 
اولین دفعه که دیدم با خودم گفتم این همونه
تو
دانلود آهنگ محمدرضا شجریان بهار دلکش + متن و بهترین کیفیت
تصنیف زیبا و شنیدنی محمدرضا شجریان بنام بهار دلکش همراه با متن و دو کیفیت 320 و 128
Exclusive Song: Mohammadreza Shajarian – Bahare Delkash With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ محمدرضا شجریان بهار دلکش
بهار دلکش رسید و دل به‌جا نباشداز آن‌که دلبر دمی به فکر ما نباشددر این بهار ای صنم بیا و آشتی کنکه جنگ و کین با من حزین روا نباشدصبحدم بلبل، بر درخت گل، به‌خنده می‌گفتنازنینان را، مه‌جبینان را، وفا نباشد
اگر ک
دوست پدر سالهای پیش یک جفت کتانی آدیداس اصل از سوئد برای امیرعباس پست کرده بود. به پای امیرعباس کوچک شد و این کتانی سفید خوشگل ماند برای بهاری که آن زمان دنیا نیامده بود. دیروز بهار برای اولین بار این کتانی را پوشید. بسیار خوشگل شده بود. از قضا دیروز اردوی سرزمین عجایب هم داشتند. ظهر که رفتم بهار را از مهد بگیرم مربی اش میگفت بهار موقع برگشت از اردو بندهای کتانی اش رو به هم گره زده بود، آن هم گره ی کور و تا مدتها مشغول بازکردن گره ها بودیم
این ماه عجیب دلم میگیره همیشه،شهر بین پارچه های مشکی حس و حال عزا میگیرهانگار یه نفر همین امروز ترکمون کردههمه رفت و آمد ها و فعالیت‌های روزانه رنگ غم میگیرن.انگار یه پودر سیاه ریخته میشه رو سر شهر که فعالیتش رو مثل موج روی دریا شناور و کند میکنه.یاد اون محرمی میفتم که تو برف میرفتیم دسته ها رو میدیدم...انگار خیلی ازون روزا گذشته،مامانم میگه مدرسه نمیرفتی اون موقع هنوز.........................................................................

امیدوارم این ماه بهانه ای باشه
زمان به عقب برگشته انگار. همان مکان، کنار همان اشخاص، در حال انجام دادن همان کار، لبخندهایی به گرمی گذشته... جای خیلی ها خالیست اما به یادشان هستیم. برایشان دعا می کنیم و خواسته هایشان را بازگو. جایشان خالی است اما یادشان فراموش نشده و نمی شود. اینجا دنیای آرامش است و تا دلتان بخواهد وقت دارید برای درد و دل کردن. اینجا همه اشک می ریزند و دیگر کسی متعجب نگاهتان نمی کند اگر گریه کنید. اینجا همه صمیمی اند در حالی که هیچکس اسم بغل دستی اش را نمی داند
نشستم کف پژوهشگاه و منتظرم آخرین تست امسالم رو بزارم و پرونده ی سال اول کار ارشدم رو ببندم. انگار چقدر تو ۳۶۰ روز گذشته نتایج دلچسبی داشتم، یا مثلا دروازه های علم رو به تنهایی چند وجبی جا به جا کرده باشم که میخوام پایانش رو رسما اعلام کنم... علی ای حال نشستم و منتظرم سلول ها بپزه تا آخرین جواب رو لوله کنم و بر فرق! جهانیان فرو کرده و برم خونه و بالاخره به کمپین #هموطن_در_خانه_بتمرگ بپیوندم و با پفک و زیر شلواری جلف و صد گیگ اینترنت وزیر جوان! به ا
 
متن آهنگ بهار راغب
دانلود آهنگ راغب بهار
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بهار * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , راغب باشید.
دانلود آهنگ راغب به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ragheb called Bahar With online playback , text and the best quality in mediac
بهار بهار اومده تا باز منو هوایی کنه با عطر نفسهای توبهار داره در میزنه به هرکجا سر میزنه ببین که دستاشو میذاره توی دستای تودیوونه و مجنون توام این حالمو مدیون توام
 
 
متن آهنگ بهار راغب
دانلود آهنگ راغب بهار
هم اکنون شنونده موزیک جدید و فوق العاده ی * بهار * با صدای زیبای هنرمند محبوب و مشهور , راغب باشید.
دانلود آهنگ راغب به همراه متن, پخش آنلاین و بهترین کیفیت (کیفیت اصلی) از رسانه مدیاک
Download new song by Ragheb called Bahar With online playback , text and the best quality in mediac
بهار بهار اومده تا باز منو هوایی کنه با عطر نفسهای توبهار داره در میزنه به هرکجا سر میزنه ببین که دستاشو میذاره توی دستای تودیوونه و مجنون توام این حالمو مدیون توا
بهار آمد ..با بوی یاس و بنفشه و سنبل ..همان غنچه های گلبرگ درهم پیچیده و جامه در آغوش کشیده ..که شکفتند در افتاب زرین  و نسیم جان افزای بهار ...با شاپرکهای رنگارنگ و سنجاقکهای قشنگ ...همان که پیله دریدند و بذر زندگی سُفتند در فصل شکوفایی بهار ...با رودهای خروشان و نهرهای روان ...که  آب کردند انجمادِ سکون و یخبندانِ واماندگیها را و رهیدند از جاماندگی و تاخیر سفرِ جاریِ زندگی  بهار ...و این منم که شکفتم و دریدم و آب کردم و سُفتم  ...لیک پژمردم در بهار... 
حالا بهار اینجاست.آن بهارِ همیشه سبز،شاد،سرخوش،که شبی از شب های سرد و تیره ی اسفندماه،کدخدا نوید آمدنش را به اهالی دِه داده بود.نوید صبح روشنی که پس از آن،جهان مُشت مُشت شکوفه و گل بر زمین می ریخت و آبادی،عطر نوروزی به خود زده و لباس نو به تن کرده،به درخت ها صبح بخیر می گفت.درخت ها دیگر،از خواب بلند خود برخاسته اند و خمیازه ی اول صبحی شان را هم کشیده اند.و بهار،بر فراز زمین،چایش را روی اجاق خورشیدِ اول فروردین ماه دم کرده است و حالا،دارد به ج
دنیا خلاف خواسته ی ما گذشته استدیروز پیش روست و فردا گذشته استتقویم من پر است از "امروز دیدنت"امروز یا نیامده و یا گذشته استدر جستجوی بخت به هر جا رسیده اماو چند لحظه قبل، از آن جا گذشته استدر بین راه، عشق همان عابری ست کهبا غم به من رسیده و تنها گذشته استای گل! همین که موقع بوئیدنت رسیددیدم که عمر من به تماشا گذشته استاین غیرت است یوسف من، هی نگو هوساز گیسوی سفید زلیخا گذشته استبا آن عصای معجزه بشکاف نیل رانشکافی آب از سر موسی گذشته استمثل قد
#نیمه_عاشقی
امشببه نیمه می رسد دفتر بهارانکهکشانی از نور و شکوفهبر پشت هر نسیماز کوچه سبز اردیبهشتبر در خانه ات خواهند رسید!
بهار،ورق به ورقپر شدهاز اسم تو!هر صبح،پرستوهامی آیند از میان آغوش نگاهتتا به کوچه آفتاب!
 
در جستجوی تو،به سمت زندگی باید رفتمن نیزچون قاصدک هافانوس بدسترفتم و رفتماز سبز سیر دریابه خاک کبود کویرهمه جادفتر عاشقی شکوفه ها باز بود مشق شاپرک هابازهم نوشتن نام تو!بازهم سرودن از تو و تو...
امشب،صیادی بر روی رودخانه چشمان
 

 صبح  می آید به مهرت  بیقرار
خوشدل  از خورشید  رویت چون  بهار
این  بهار وهر بهار وصد بهار
گل  چو بر گلشن  نشاند  روزگار
  بلبل  از شوق رخت  کف می زند
  پای می کوبد به شاخه هرهزار
ای اهورایِ سپیدِ عاشقی
شادی عشقت  به دلهامان   گذار
شعله از ما  برشب  تاریک زن
  تا  بماند روز روشن  پایدار
 #شیرین_ تمیمی
زمان به عقب برگشته انگار. همان مکان، کنار همان اشخاص، در حال انجام دادن همان کار، لبخندهایی به گرمی گذشته... جای خیلی ها خالیست اما به یادشان هستیم. برایشان دعا می کنیم و خواسته هایشان را بازگو. جایشان خالی است اما یادشان فراموش نشده و نمی شود. اینجا دنیای آرامش است و تا دلتان بخواهد وقت دارید برای درد و دل کردن. اینجا همه اشک می ریزند و دیگر کسی متعجب نگاهتان نمی کند اگر گریه کنید. اینجا همه صمیمی اند در حالی که هیچکس اسم بغل دستی اش را نمی داند
شب چقدر درازه 
ماه چقدر بلنده
دل آدم میگیره
 
تو دیگر نیستی که زخم های قلبت را ببوسم، عطرت را بو بکشم...
عزیزدلم، فصل بهار که بیاید، تو بازخواهی گشت؟ غنچه ها که باز میشوند، خنکی صبحدمان که بدن را مورمور میکند، بر سر شاخه ها که جوانه سبزی پیدا  میشود؛ عزیزدلم...
دانلود آهنگ ناصر عبداللهی بهار بهار { کیفیت 320 و 128 }
امروز ترانه ای زیبا با صدای استاد ناصر عبداللهی بنام بهار بهار همینک از جاز موزیک
Exclusive Song: Naser Abdollahi | Bahar Bahar With Text And Direct Links In jazzMusic.blog.ir
متن آهنگ بهار بهار از ناصر عبدالهی
بهار بهار صدا همون صدا بودصدای شاخه ها و ریشه ها بود
بهار بهار چه اسم آشناییBahar Bahar Che Esme Ashenaei
صدات میاد اما خودت کجاییSedat Miyad Ama Khodet Kojaei
وا بکنیم پنجره ها رو یا نهتازه کنیم خاطره ها رو یا نه
وا بکنیم پنجره ها رو یا نهتازه کنیم خ
متن آهنگ بهار از سینا سرلک

تقویم من با تو پر از عطر بهار با خنده تو سال من تحویل میشه
آرامش دنیامو مدیون تو هستم خوشبختی من با نگات تکمیل میشه
برف های خونه با نگاهت خواب میشم خورشید و با عشقت به قلبم هدیه کردی
 پیش از تو سرما سهم ما از زندگی بود تو با دل بی اعتماد من چه کردی
ادامه مطلب
بیست وهشت سال در یک خانواده شلوغ ،بدون محبت پدر و مادر رشد کردم، جنگیدم و بزرگ شدم . بزرگ شدم ، مستقل شدم و ازدواج کردم.
و الان ده سال بدون عشق، بدون محبت و بدون دلبستگی دارم ادامه میدم. چون نمیخوام به گذشته برگردم. چون ، انگار ، هنوز ، باید به جنگیدن ادامه بدم .دوباره باید بجنگم .
شاید هم من قابلیت دریافت محبت و عشق را نداشته باشم.شاید اینقدر در دوران کودکی و نوجوانی و جوانی سنسورهای عاطفی من کم کار بوده اند که دیگر بلد نیستم محبت کنم و محبت دریا
دیروز دکتر بخیه های پامو کشید، آتلو باز کرد و گفت دیگه سعی راه بری.
چیز وحشتناکیه، با کوچیکترین فشاری رو پام انگار زخم پشت مچم دهن باز میکنه. از این گذشته خود استخونای کف پا و زانوم درد مهیبی دارن...
یاد شریل افتادم... با ناخنای افتاده و خون آلود، پای دردناک، کفشی که به پات کوچیکه، تنها تو کوه... بعد کفشتم بیفته تو دره...
وحشی بودن در حرف آسونه...
با هر قدم انگار پا رو میخ میذارم ولی باید راه برم وگرنه پام خشک میشه... با ۵-۶ قدم فشارم میفته. حالا تاندون
تا حال شده که دلتون نخواهد با کسی تلفنی حرف بزنید؟ 
من که کلا با خانواده ی مهربان همسر اینچنین امجز یکی از برادرشوهرهام. اولا که اصلا مستقیم به من زنگ نمیزنند. اگر هم به اجبار کاری داشته باشند یا تبریک و تسلیتی در کار باشد به گوشی همسر زنگ میزنند و به ایشان میگویند که به سمع و نظر من برساند. به ندرت پیش میاید بخواهند با من تلفنی صحبت کنند. 
از بین ۶ برادرشوهر و ۵ جاری و یک خواهرشوهر و یک شوهر خواهرشوهر هیچکدام برای عید به من پیامک نفرستاد. من رو
انگار فلسفه ی جهان جور دیگری است، انگار مهربانی برای انسان ارزشی نیست، انگار وفاداری برای دوستی کافی نیست، انگار جهان از خیالات خالی ست، انگار خوشبختی را آرامش بسنده نیست، در حالی که جهان همان بازی بچگیست.
+با ارزش ترین چیز در زندگی به نظر شما چیه؟
 
بهار فصل شکفتن است، فصل آغاز، فصل نو شدن… بهار، جشن طبیعت است و گلها لباسهای رنگارنگ خود را به تن میکنند و زیبایی خود را به رخ یکدیگر میکشند، یکی قرمز، دیگری صورتی، آن یکی آبی و بنفش و … و درختان که از بی برگی و سرمای زمستان به ستوه آمدهاند سبزپوش می‌شوند.
ادامه مطلب
راستش یه چیزی که چند روزه ذهنم رو درگیر کرده اینه!
این که تمام ما پشت کنکوری ها ( و کنکوری ها!) انتظار داریم زودتر ازین سد رد شیم و وارد فصل جدیدی از زندگی مون بشیم!
دقیقا مثل این می مونه که تو زمستون چشمامونو ببندیم و بشینیم یه گوشه زار بزنیم تا بهار بیاد! در صورتی که  باید با سرمای زمستون بسازیم و از زیبایی هاش هم لذت ببریم!بهار هم به موقع خودش می رسه! صد البته که زیبایی های زیادی داره اما اون هم بی دردسر نیست ها! لاقل واسه آدمایی مثل من که آلرژی
هر روز از کنار درخت شاه‌توت گوشه‌ی حیاط عبور می‌کنم اما تا همین صبح امروز شاه‌توت‌‌های تازه متولد شده‌اش را ندیده بودم، برگ‌های سبز گلدان خشک‌شده‌ام را هم، حتی گل‌های زرد و گوجه‌های کوچک بوته‌های گوجه‌ی مادر که حالا بزرگ و زیباتر شده‌اند را هم ندیده بودم، اصلا انگار بوی بهارِ درختان حیاط به مشامم نرسیده بود! 
حالا اما یک گوشه نشسته‌ام و در وزش آرام بادی که خبر از آمدن بهار می‌دهد به جوانه‌های سبز شده‌ی باغچه‌ها نگاه می کنم و از
۱۳۹۸/۷/١٠
امروز برای برگشتن سرویسم با ه. یکی بود. اولش بیشتر با افرا حرف می‌زدیم و اونم یه‌کم مشارکت می‌کرد ولی وقتی افرا پیاده شد ما دوتا مونده بودیم عقب و الهه جلو. کل راهو حرف زدیم. از امروز، دیروز، حال و گذشته ای که برای من انگار صد سال گذشته بود ازش، نه سه سال. صد سالی که انگار من یم‌بار کاملا از بین رفتم و دوباره به وجود اومدم. و جالبی‌ش این بود که وقتی ما ازش حرف می‌زدیم جوری بود که انگار همه‌چی همین دیروز اتفاق افتاده. همین دیروز دستای
مانند یک بهار مانند یک عبور
از راه می رسی و مرا تازه می کنی
همراه تو هزار عشق از راه می رسد
همراه تو بهار
بر دشت خشک سینه من سبز می شود
وقتی تو می رسی، در کوچه های خلوت و تاریک قلب من مهتاب می دمد
وقتی تو می رسی
ای آرزوی گم شده بغض های من
من نیز با تو به عشق می رسم
خیلی دوستت دارم بهترینم
روز عشقمون مبارک
وقت رفتنت از اینجا ته چشمای تو حتی ذره ای خواهش نبوده♪ ♥‿♥ ♪توی این رابطه تلخ مطمئنم هرچی بوده اسمش آرامش نبوده♪ ♥‿♥ ♪اگه روبراه نمیشم اگه زخمم تازه مونده من دلیل تازگیشم♪ ♥‿♥ ♪فکر روزای گذشته عین خودسوزیه اما من حریف تو نمیشم♪ ♥‿♥ ♪هنوز این حس وامونده از اون رابطه جا مونده چرا تنهام نمیذاری♪ ♥‿♥ ♪چقد خستم از این تکرار من آلودت شدم انگار درست عین یه بیماری♪ ♥‿♥ ♪حس اون کسی رو دارم که همه براش غریبند حس آدم اضافی♪ ♥‿♥ ♪بی ت
وی  تصمیم گرفت امتداد  خاطراتش را اینجا بنویسد....نه اینکه از بلاگفا و هنگ کردن هایش شکایت مند باشد که یک وقت هایی فکر میکند شاید بلاگفا عنر خودش را کرده ، شاید یک روزی دوباره قاطی کند و هر انچه نوشته ست را برباد دهد....یک وقت ها هم اصلا دلش میخاست قید نوشتن را بزند برای همیشه اما دلش نمی آمد! یک حسی شاید قلقلکش میداد که ادامه دهد....بنویسد.....آنچه توی ذهنش میگذرد داخل یک صندوقچه کوچک بگذارد و چند سالی که گذشت برگردد و بخواند و مرور کند آنچه بر وی گ
انگار روی آبم. وقتی ایستادم و راه می‌روم شناورم. دراز که می‌کشم مثل کشتی آبکش شده غرق می‌شوم. انگار زیر آبم. همه چیز از این پایین متلاطم و درهم برهم است. سرم از فشار آب درد می‌گیرد. روی پا هم که باشم انگار دریا زده‌ام، تهوع امانم نمی‌دهد. هر چی قرص دکتر دفعه پیش داده بود خوردم اما هنوز سرگیجه دارم. بنشینم سرگیجه هیچکاک را ببینیم شاید افاقه کرد.
همه چیز خیلی سریع اتفاق افتادو انگار همین دیروز بود
شده است حرف هر روزم
اما فقط روزها نبود که به سرعت طی میشد
بلکه این زیبایی ها و رنج ها و شادی های اطرافم بود که به سرعت از کنارم میگذشت
و مهم تر از آن آدم هایی بودند که فقط وقتی قصد سفرشان را فهمیدم که دیگر به مقصد رسیده بودند و انگار از اول داشتند میرفتند و فقط به قدر یک رویا در کنارم درنگ کردند
و من همیشه داشتم فکر میکردم و از فکرها خالی میشدم اما از اینجا که میبینم انگار همه فکرهایم خیالاتی م
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون مادر طفل مرده ای ... و
به‌منظور پیشگیری از بروز بیماری در فصل بهار، اطبای طب ایرانی توصیه کرده‌اند که قبل از ایجاد مشکل برای بدن توسط این مواد اضافی، بهتر است راه خروج آن‌ها از بدن باز شود و از همین رو است که بهار را فصل پاکسازی می‌دانیم.
ادامه مطلب
" بس که جفا ز خار و گل/ دید دلِ رمیده ام/ همچو نسیم ازین چمن/ پای برون کشیده ام/ شمع طرب ز بخت ما/ آتش خانه سوز شد/ گشت بلای جان من/ عشقِ به جان خریده ام!/ .../ تا تو مراد من دهی/ کشته مرا فراقِ تو/ تا تو به داد من رسی/ من به خدا رسیده ام!/ چون به بهار سر کند/ لاله ز خاک من برون/ ای گل تازه یاد کن/ از دل ِ داغ دیده ام/ یا ز ره وفا بیا/ یا ز دل رهی برو/ سوخت در انتظار تو/ جانِ به لب رسیده ام ..."
.
.
پ.ن: رمضان رفت و دستم خالی و دل پر از اندوه و حسرت. چون طفل مادر مرده ای ..
چغاله بادام همان بادام نارس است. اما هم میوه نوبر بهار است و هم خوردنش کیف می‌دهد. جوانی که درراه خدا کشته شود، ثمر وجودش در دنیا؛ همانند میوه‌ی نوبرانه بهار است. اما اگر آدمی این توفیق را داشته باشد که عمر بیش‌تری کند و اغلب اوقاتش صرف خدمت به خلق خدا و رشد توحیدی گردد، میوه‌ی دلش می‌شود بادام.
حق با تو بودمی بایست می خوابیدماما چیزی خوابم را آشفته کرده استدر دو ظاقچه رو به رویم شش دسته خوشه زرد گندم چیده امبا آن گیس های سیاه و روز پریشانشانکاش تنها نبودمفکر می کنی ستاره ها از خوشه ها خوششان نمی آید ؟کاش تنها نبودیآن وقت که می تواستیم به این موضوع و موضوعات دیگر اینقدر بلند بلندبخندیم تا همسایه هامان از خواب بیدار شوندمی دانی ؟انگار چرخ فلک سوارمانگار قایقی مرا می بردانگار روی شیب برف ها با اسکی می روم ومرا ببخشولی آخر چگونه می شو
خسته و له و لَورده یه جا لَم داده بودم،
روبروم پر بود از گُلای قرمز و زرد و بنفش و نارنجی،
بعد از زمستونی که از سَر گذشت، اینجا انگار بهار و تابستون بهم رسیده بودن.
هوا رو به تاریکی میرفت،یه نفر انگار ستاره ها رو از خواب بیدار میکرد،
ماه وسط آسمون خرامیده،جا خوش کرده بود،زوزه باد توی درخت ها می پیچید
و تاریکی،از هر جایی سرک میکشید.
بچه ها اونطرف غرق و گیج و منگ بازی بودن،چشمام و بستم و برای لحظه ای
احساس کردم که شاید آرامش نزدیک تر از مرگ بهم با

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پناه